جدول جو
جدول جو

معنی قصبه شهر - جستجوی لغت در جدول جو

قصبه شهر
(قُ بَ مُ عَمْ مَ رَ)
دهی از دهستان مرکزی بخش جویمند حومه شهرستان گناباد در 3 هزارگزی جنوب گناباد. موقع جغرافیایی آن جلگه و گرمسیر است. سکنۀ آن 3198 تن است. آب آن از قنات است. محصول آن غلات و زعفران و شغل اهالی زراعت است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ صَ بَ شَ)
شهری است نزدیک دریای عمان از شهرهای حضرموت و اهل او خارجی باشند و قبر هود نبی آنجا است. این شهر در میان کوههای ریگ است که آن را احقاف خوانند. (نفایس الفنون، مقالۀ پنجم)
لغت نامه دهخدا
(قَ صَ بَ)
دهی جزء بخش شهریار شهرستان تهران واقع در 6 هزارگزی جنوب باختر علیشاه عوض. این ده در جلگه قرار گرفته و هوائی معتدل دارد. سکنۀ آن 299 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و چغندر و انگور و سیب و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد، و از طریق کهتر و حصارریزک می توان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا